یا امام حسین علیه السلام
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادن و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند

  شهادت طفل شیرخوار امام حسین (ع)

 
هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، ندای غریبانه امام بلند شد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله ... هل من مغیث‏یرجوا الله باغاثتنا». :«آیا حمایت کننده‏ای هست تا از حرم رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم حمایت کند؟ آیا فریادرسی است که برای امید ثواب ما را یاری کند؟».


ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

تولد زينب(س) و گريه پيامبر بر مصايب آن

زينب كبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص) رسيد. رسول خدا (ص) براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:

((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )).

فاطمه (س) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟!



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.

Moharam

 

شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است.

محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است. حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شویم:

غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت زهرا، ورود امیر مؤمنان علی علیه السلام، حادثه خونین کربلا – تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.

همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.

عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

جام جم آنلاین: در میان اهداف امام حسین علیه السلام از قیام در برابر یزید که در لابلاى سخنان آن حضرت علیه السلام یافت مى شود، هیچ اشاره اى به مسائل قبیله اى نشده است، امام حسین علیه السلام اهداف خود را از قیام، مسائلى همچون امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح دین پیامبر صلى الله علیه وآله، عمل به سیره پیامبر صلى الله علیه وآله و حضرت على علیه السلام و سرانجام قیام در برابر فساد و تباهى مطرح مى کند.

 

آیا واقعه عاشورا، معلول تعارضات قومى و قبیله اى و نتیجه خشونت پیامبر صلى الله علیه وآله در جنگ هاى بدر و احد و … بوده است؛ همان گونه که یزید در هنگام ورود اسیران، به این موضوع اشاره کرد؟ و یا انحراف از سنت ابوبکر و عمر – در زمان عثمان – باعث قیام امام حسین علیه السلام شد؟

در ریشه یابى حوادث واقعه عاشورا و تحلیل آن، نباید تنها به شعرى که یزید از قول شاعر بنى خندف – که در جاهلیت با خزرجیان درگیر بودند – خواند، استناد کرد؛ بلکه باید آن را در بستر تاریخى خود و با توجه به بررسى اهداف قیام، از زبان امام علیه السلام و نیز انگیزه هاى رویارویى یزید با آن تحلیل کرد.

در آغاز باید به این نکته توجه داشت که جنگ هاى میان پیامبر صلى الله علیه وآله و مشرکان قریش را به هیچ وجه نمى توان جنگ هاى قبیله اى به حساب آورد؛ زیرا هم پیامبر صلى الله علیه وآله و هم مردم مکه، هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند و در هیچ سند تاریخى – اعم از اشعار، گفته ها و نقل حوادث این جنگ ها – سخنى که از آن بوى قبیله گرى استشمام شود، شنیده نشده است.

این که از این جنگ ها، با عنوان خشونت پیامبر صلى الله علیه وآله یاد کنیم، به هیچ وجه از نظر تاریخى صحیح نیست؛ زیرا اگر تقابل مشرکان قریش با پیامبر صلى الله علیه وآله را در تاریخ بررسى کنیم، مشاهده مى کنیم که این قریشیان بودند که با قساوت تمام، در مقابل پیامبر صلى الله علیه وآله ایستادند و با شکنجه یاران آن حضرت و به شهادت رساندن شخصیت هایى همچون یاسر و سمیه و تحت فشار قرار دادن پیامبر صلى الله علیه وآله در شعب ابى طالب و نیز اقدام به قتل آن حضرت، خشونت را به بالاترین درجه خود رسانیدند.

کشته شدن تعدادى از بزرگان قریش و به ویژه خویشان نزدیک معاویه و یزید در جنگ هاى بدر و احد، طبق قوانین جنگ صورت گرفت؛ زیرا آنان به میدان آمده، مبارز طلبیدند و بالاخره مبارز مسلمانى همچون حضرت على علیه السلام یا باید بکشد و یا کشته شود و کشتن در جنگ، به هیچ عنوان، خشونت محسوب نمى شود.

علاوه بر این، اگر نگاهى به برخورد پیامبر صلى الله علیه وآله با قریشیان و به ویژه بنى امیه بیفکنیم، آن را سر تا سر عطوفت و مهربانى و گذشت و بزرگوارى مى بینیم تا آن جا که در هنگام فتح مکه، پیامبر صلى الله علیه وآله به شدت در مقابل سعد، صحابى بزرگوار خود که آن روز را روز جنگ و خشونت معرفى مى کرد، ایستادگى کرد و آن روز را به عنوان «یوم الرحمه؛ روز رحمت و عطوفت»، معرفى کرد و در هنگام فتح مکه، خانه ابوسفیان، دشمن دیرین خود را خانه امن معرفى کرد و به دنبال تسخیر مکه، همه مکیان را بخشید و آنها را «طلقا» یعنى آزاد شدگان نامید و پس از آن، در جنگى که قریشیان به همراه پیامبرصلى الله علیه وآله شرکت کرده بودند، براى آنان سهم بیشترى از غنایم قرار داد و سرانجام در سال هاى پایانى عمر خود، ابوسفیان را به عنوان عامل جمع آورى صدقات نجران برگزید.

پس از وفات پیامبر صلى الله علیه وآله نیز سخنى از تعارضات قومى نمى بینیم و این مسئله چنان کم رنگ است که ابوسفیان پس از ماجراى سقیفه، نزد حضرت على علیه السلام آمده و از این که ابوبکر – از قبیله ضعیف تمیم – حکومت را در دست گرفته، ابراز گلایه کرد و براى سرنگونى ابوبکر، به حضرت على علیه السلام پیشنهاد همکارى داد که البته مورد پذیرش حضرت علیه السلام قرار نگرفت.

اگر بخواهیم نمودى از این تعارضات را ببینیم، باید آن را در جنگ صفین مشاهده مى کردیم؛ در حالى که در این جنگ که میان على بن ابى طالب علیه السلام، قاتل خویشان معاویه و معاویه بن ابوسفیان روى داد، کوچک ترین اشاره اى به این تعارضات نشده است.

فشار یزید به امام حسین علیه السلام براى بیعت کردن نیز به هیچ وجه رنگ و بوى قبیله اى نداشت؛ زیرا که این فشار، همزمان از سوى یزید بر عبدالله بن زبیر (از طایفه بنى اسد) و عبدالله بن عمر (از قبیله بنى عدى) نیز وارد شد و بعدها ابن زبیر نیز قیام مسلحانه اى علیه یزید بر پا کرد.

همچنین در میان اهداف امام حسین علیه السلام از قیام در برابر یزید که در لابلاى سخنان آن حضرت علیه السلام یافت مى شود، هیچ اشاره اى به مسائل قبیله اى نشده است، امام حسین علیه السلام اهداف خود را از قیام، مسائلى همچون امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح دین پیامبر صلى الله علیه وآله، عمل به سیره پیامبر صلى الله علیه وآله و حضرت على علیه السلام و سرانجام قیام در برابر فساد و تباهى مطرح مى کند.

همچنین در رجزهاى واقعه عاشورا که از سوى طرفین نبرد خوانده شده نیز هیچ اشاره اى به تعارضات قومى نشده است.

و به جز شعر یزید، در هیچ موردى پس از واقعه عاشورا، شعر یا سخنى که دلالت بر وجود تعارضات قومى در وقوع نبرد عاشورا را داشته باشد، مشاهده نشده است.

بنابراین، بسیار سخیفانه است که اهداف عالى نهضت عاشورا را که در کلمات امام حسین علیه السلام و نیز در گزارش هاى تاریخى بیان شده، نادیده گرفته، تنها آن را با امرى موهوم، همچون تعارضات قومى و قبیله اى تحلیل نماییم.

اما ساده لوحانه است که به دنبال ریشه یابى زمینه تاریخى قیام امام حسین علیه السلام در زمان عثمان باشیم؛ بلکه باید ریشه آن را در سقیفه جست وجو کنیم و این سخن ابن عباس را با جان و دل باور کنیم که گفت: «قتل الحسین یوم الاثنین؛ امام حسین علیه السلام در روز دوشنبه کشته شد»؛ دوشنبه اى که پیامبر صلى الله علیه وآله وفات یافت و سقیفه تشکیل شد؛ زیرا که آن زمان، انحراف از سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله و دستورات آن حضرت صلى الله علیه وآله، همچون تمسک به قرآن و عترت (ثقلین) و سفارش به ولایت حضرت على علیه السلام هویدا گشت.

اگر براى شخص معاویه و نیز خاندان بنى امیه، نقش محورى در پدید آمدن حادثه عاشورا قائل باشیم، باید بدانیم که نقطه آغازین قدرت گرفتن اینان، نه در زمان عثمان، بلکه در زمان ابوبکر بود؛ زیرا پس از آن که چند روز بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله، ابوسفیان از نجران بازگشت و جریانات سیاسى خلافت را مشاهده کرد، در صدد فتنه انگیزى علیه حکومت ابوبکر برآمد و در این راه، قصد استفاده ابزارى از حضرت على علیه السلام را داشت و آن حضرت علیه السلام دست رد بر سینه او زد؛ اما همین فعالیت کافى بود تا حکومت، پى به خطر ابوسفیان برده، براى همراهى او تدابیرى بیندیشد.

اولین تدبیر، بخشیدن سهم عظیمى از صدقات نجران به او بود و در دومین گام، فرزند او یزید را فرمانده سپاه بزرگ شام کردند؛ در حالى که اصحاب بزرگى همچون عمار، مقداد، سلمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابى وقاص و … را در مدینه بیکار نگه داشته بودند. پس از در گذشت یزید، از سوى عمر، برادرش معاویه به فرماندهى سپاه شام منصوب شد و در حالى که عمر انواع سخت گیرى ها را نسبت به فرماندارانش اعمال مى کرد، از خطاهاى بزرگ او درمى گذشت و همین معاویه در زمان عمر موفق شد که در شام براى خود حکومتى شاهانه برپا کند و با توجیهاتى واهى، از خشم خلیفه در امان بماند.

بله، نمى توان انکار کرد که در زمان عثمان که بنى امیه بر همه ارکان حکومت مسلط شده بودند، معاویه نیز به صورت حاکمى مطلق درآمده بوده. با پیش آمدن ماجراى شورش مردم علیه عثمان، وى به این نتیجه رسید که در صورت کشته شدن عثمان، مى تواند بهترین بهره بردارى ها را از قتل او بکند؛ از این رو، در ارسال سپاه درخواستى از سوى عثمان، سهل انگارى کرد تا آن هنگام که عثمان کشته شد.

پس از قتل عثمان، معاویه به عنوان خون خواهى عثمان در مقابل حضرت على علیه السلام قرار گرفت و با او به جنگ پرداخت و پس از شهادت حضرت على علیه السلام، و پیروزى معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام، او به صورت حاکم تمامى مسلمانان در آمد و حکومت خود را چنان تثبیت شده دید که بر خلاف سنت پیامبر صلى الله علیه وآله و همه خلفاى پیشین به فکر جانشین کردن فرزند فاسق، فاجر و بى تجربه خود (یزید) برآمد که او عامل قیام امام حسین علیه السلام گشت.

نباید از نظر دور داشت که اگر معاویه قبل از عثمان در شام ریشه ندوانیده بود و نمى توانست مشروعیت حکومت خود را از عمر کسب کند، به هیچ وجه نمى توانست در مقابل حضرت على علیه السلام قد علم کند؛ چنانچه دیگر افراد خاندان بنى امیه که از سوى عثمان به فرماندارى استان هاى مختلف گماشته شده بودند، نتوانستند در هنگام عزل به وسیله حضرت على علیه السلام، در مقابل وى مقاومت کنند.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

 
امام صادق علیه السلام فرمودند :

اگر مردم مى‏دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهم ا السّلام چه فضل و ثوابى است حتما ازشوق و ذوق قالب تهى مى‏کردند و بخاطر افسوس خوردن های بسیار نفس‏هایشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد. راوى مى‏گوید، عرض کردم: در زیارت قبر آن حضرت چه اجر و ثوابی مى‏باشد. حضرت فرمودند: کسى که از روى شوق و ذوق به زیارت آن حضرت برود خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برایش مى‏نویسد و اجر و ثواب هزار شهید از شهدای بدر و اجر هزار روزه‏ دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده که در راه خدا آزاد شده باشند برایش منظور مى‏شود و پیوسته در طول ایام سال از هر آفتى که کمترین آن شیطان باشد…..

محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته کریمى را بر او موکّل کرده که وى را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زیر پایش محافظت می کند و اگر در بین سال فوت کرد فرشتگان رحمت الهى بر سرش حاضرشده و او را غسل داده و کفن نموده و برایش استغفار و طلب آمرزش کرده و تا قبرش او را همراهی نموده و به مقدار طول شعاع چشمش (نهایت دیدش) در قبرش وسعت و گشایش ایجاد کرده و خداوند از فشار قبر و از خوف و ترس دو فرشته منکر و نکیر در امانش قرارداده  و برایش دربى به بهشت مى‏گشایند و کتابش را به دست راستش مى‏دهند ودر روز قیامت نورى به وى اعطاء مى‏شود که بین مغرب و مشرق از پرتو آن روشن مى‏گردد و منادى ندا مى‏کند: این کسى است که از روى رغبت و شوق و ذوق حضرت امام حسین علیه السّلام را زیارت کرده و پس از این ندا کسی در قیامت باقى نمى‏ماند مگر آنکه تمنّا و آرزو مى‏کند که کاش از زوّار(زیارت کنندگان) حضرت ابا عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى‏بود.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

 
جنود نامسعود او سوار شد ورو به سپاه سید الشهداء آوردند در حالیکه آن حضرت در پیش خیمه ، شمشیر خود را در بر گرفته بود و سر بزانو نهاده بود و بخواب رفته بود. جناب زینب چون هیاهوى لشکر را شنید، بنزد برادر دوید، عرض کرد: برادر مگر صداهاى لشکر را نمی شنوید که نزدیک شده اند. پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود که ای خواهر اکنون رسولخدا را در خواب دیدم که بمن فرمود: تو بسوى من خواهى آمد.

حضرت زینب تا این خبر را شنید، طپانچه بر صورت زد و واویلا گفت . حضرت فرمود که ای خواهر ویل و عذاب از براى تو نیست ، صبر کن و ساکت باش ، خدا ترا رحمت کند.

پس جناب عباس را فرستاد تا تحقیق کند چه مطلب شده چون معلوم کرد که بناى قتل است ، آنشب را حضرت از ایشان مهلت خواست که قدرى نماز و دعا و استغفار بجا آورد و بالجمله این روز، روز اندوه و حزن اهل بیت ع است .

شیخ کلینى از جناب صادق علیه السلام روایت کرده که آنجناب فرمود: تاسوعا روزى بود که جناب حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتال آنحضرت اجتماع کردند و ابن مرجانه و عمر سعد خوشحال شدند بسبب کثرت سپاه و بسیارى لشکر که براى آنها جمع شده بود و جناب حسین ع و اصحابش ضعیف شمردند و یقین کردند که یاورى از براى آن حضرت نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند نمود. پس فرمود پدرم : فداى آن ضعیف غریب .

۱.محاصره خیمه ها در کربلا

امام صادق علیه السلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند،و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه ولشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند،وآن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند ویقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد واهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود.۱

۲. آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام

در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد . ۲آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسانید وبانگ برآورد:”أین بنو اختنا”: “پسران خواهر ما کجایند”؟ ولی آن بزرگواران جواب ندادند.امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است. حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟شمر گفت:من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید. حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود:”لعنت خدا بر تو وامیر تو (و برامان تو ) باد . ما را امان میدهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد”؟!۳

۳.در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام

در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتتند.۴چون عمر سعد لشکر را آماد? جنگ با امام علیه السلام نمود ومعلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش عباس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد.آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.۵

۴.آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد.۶

۵.خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش

در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.

۶. یک شب مهلت برای راز و نیاز

پس حضرت عباس ( علیه السلام ) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و ازآنها شب عاشورا را برای نماز وعبادت مهلت خواست عمربن سعد درموافقت با این درخواست مردد بود وسرانجام ازلشکریان خود پرسید که : چه باید کرد ؟ عمروبن حجاج گفت : سبحان الله اگراهل دیلم ( کنایه ازمردم بیگانه ) و کفارازتو چنین تقاضائی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی.

قیس بن اشعث گفت : درخواست آنها را اجابت کن بجان خودم سوگند که آنها صبح فردا با توخواهند جنگید .

ابن سعد گفت : بخدا سوگند که اگربدانم چنین کنندهرگز با درخواست آنها موافقت نکنم .

و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علی ( علیه السلام ) آمد و گفت : ما به شما تا فردا مهلت می دهیم اگرتسلیم شدید شما را به نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم فرستاد واگر سرباززدید ، دست ازشما برنخواهیم داشت .


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

با توجه به روایات مختلف، ظاهراً تعداد شهدای کربلا بیش‌از هفتاد و دو نفر است پس چرا همواره از عدد هفتاد و دو نفر به عنوان تعداد شهدای کربلا نام می‌برند؟ روایات مشهوری است، که اسلام را (دین‌الهی) ۱۰۰۰ نفر حفظ کردند. که ۳۱۳ نفر یاران پیامبر در جنگ بدر بودند و ۳۱۳ نفر صحابه امام زمان‌(عج) و ۳۱۳ نفر یاران طالوت بودند، و بقیه یاران حضرت اباعبدالله(ع) بودند، مانده اعداد از ۱۰۰۰ نفر را گفته‌اند صحابه خالص اباعبدالله‌(ع) به‌جز بنی‌هاشم بوده‌اند. نکته قابل‌توجه این است که اگر با ۱۸ نفر بنی هاشم جمع شوند با یاران امام‌مساوی می‌شود.

در زیارت ناحیه ۱۰ نفر بیش‌تر از عدد مشهور ۷۲ نفر است. در زیارت رجبیه جز ۸۲ نفر کسانی دیگری نیز هستند. در نتیجه تعداد یاران قطعاً‌ بیش‌از ۷۲ نفر خواهد بود. امام سجاد‌(ع) یاران اباعبدالله را در روز عاشورا ۱۴۵ نفر معرفی کرده است، که تعدادی از آن‌ها زنده می‌‌مانند، احتمالاً عدد ۷۲ صحابه حضرت اباعبدالله به‌جز بنی‌هاشم باشند ، جز کسانی که بعد از کربلا یا پیش‌از کربلا به شهادت رسیدند مانند هانی، مسلم و…

چرا امام‌حسین‌(ع) مانند برادرش امام‌حسن‌(ع) صلح نکرد؟ یکی از دلایل این‌که امام ‌با یزید صلح نکرد، این بود که یزید با معاویه کاملاً متفاوت بود. اگر معاویه برخی از شئون را حفظ می‌کرد، یزید هیچ‌چیزی را حفظ نمی‌کرد. یزد« شارب‌َ الخمر مُعلِمً بالفسق و قاتل‌النفس المحترمه» ، یعنی هم قاتل است، هم فساد علنی دارد وهم شرب خمر دارد و« مثل لایبُالُ» ،مثل‌ منی‌ هرگز صلح نمی‌کند، یزید علناً قصد کشتن اباعبدلله (ع) را کرده بود. بنابراین اباعبدلله (ع)‌ چاره ای جز نپذیرفتن صلح نداشت. کما این که جابربن عبدالله انصاری وقتی گفت، چرا مثل برادرت حسن (ع)‌صلح نمی‌کنی، فرمود: اگر پیامبر بیاید و با تو سخن بگوید می‌پذیری ، در یک عالم مشاهده و مکاشفه ایشان می‌فرماید هر چیزی فرزندم تصمیم بگیرد تصیم من است. فضای عصر امام‌حسین‌(ع) قابل مقایسه با امام‌حسن‌(ع) نبود. پس‌از شهادت امام‌حسن‌(ع) تا عصر یزد ۱۰ سال فاصله است و امام‌حسین‌(ع) ده سال در زمان معاویه زندگی کرده است و قیام نکرده است. معلوم است که شرایط و زمینه‌های زندگی او مثل عصر امام مجتبی (ع) بوده است.

اگر یزید از امام‌حسین‌(ع) تقاضای بیعت نمی‌کرد، آیا باز هم آن حضرت قیام می‌‌کرد؟ بی‌شک یزد با شخصیت و با جهت‌گیری‌های سیاسی خاصی که داشت، هرگز امام‌حسین (ع) در مقابل اعمال او ساکت و آرام نمی‌نشست، کما ‌این که در یکی از سخنرانی‌های خودش که در آغاز حرکت دارد فرمود: من از زبان رسول‌خدا شنیدم که هر کسی پادشاه ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و«ونا منشأ لا حد الله» عهد خدا را شکسته است و بر علیه او برنخیزد، خداوند او را با آن ظالم مشهور می کند. بنابراین در فرهنگ ابا عبدالله سازشکاری با شخصی مثل یزید محال بود.امام قطعاً درمقابل یزید مقاومت می‌کند.«من مرا تا سلطاناً بی اورمتهل حرام الله»

آیا یزید قصد کشتن امام‌حسین‌(ع) را داشت یا فقط بیعت آن حضرت را می‌خواست؟ آن چه که مشخص و مسلم است، در مدینه بیعت می‌خواست اما در زمانی که ا مام‌حسین‌(ع) در مجلس ولید آمد، امام حسین (ع)‌ با زیرکی و ترفند خاصی فرمود که مسئله را به فردا بگذارید تا مردم هم باشند، من می دانم که دوست نداری که این جا در شهر وقتی کسی نیست با تو بیعت کنم، بگذار فردا باشد.اما مروان متوجه شد و گفت اگر حسین از مجلس بیرون برود، نه او را خواهی یافت و نه او بیعت خواهد کرد. پس او را در همین‌جا به قتل برسان.امام با زیرکی خاصی از قبل کسانی را اطراف دارالعماره قرار داده بود و گفته بود تا صدای من بلند شد بریزید در آن‌جا. وقتی آن‌ها ریختند،عوامل یزید هیچ اقدامی نمی‌توانستند بکنند.

امّا امام در مکه زمانی که قصد طواف دارد، متوجه می‌شود که مأمورانی از طرف یزید قصد کشتنش را دارند،‌ زیر احرام شمشیر بسته‌اند و چون امام نمی‌خواست حرمت خانه خدا شکسته شود، در این حال امام فرمود: من از خانه کعبه دور می‌شوم، و اگر قرار است خونم ریخته شود، اگر یک‌ وجب هم دور از خانه خدا باشد بهتر است. حضرت اباعبدالله نخواست حرمت خانه خدا شکسته شود.

در حادثه کربلا چند نفر از سپاه یزید به امام‌حسین‌(ع) پیوستند؟ ظاهراً غیر از حربن‌ریاحی افراد دیگری هم بودند؟ تعداد کسانی که به حضرت اباعبدالله پیوستند بیش‌از ۱۲ نفر بودند، جز حضرت حّر، فرزند حضرت حرّ ، علی هم به او پیوست و شهید شد. ابوالفتوح آخرین نفری است که از سپاه عمرسعد به اباعبدالله می‌پیوندد، آن هم پس‌از شهادت اباعبدالله، پس‌از فریاد زینب، آیا در میان شما مسلمانی وجود ندارد، ابوالفتوح و دو برادرش می‌جنگند و به شهادت می‌رسند. یک‌دسته، کسانی هستند که اصلاً از کوفه به قصد پیوستن به اباعبدالله (ع)‌ در سپاه عمرسعد آمدند، چون راه‌ها را بسته بودند. نمی‌توانستند بیایند.امّا بعضی‌ها متحول شدند، از جمله حضرت حر و ابوالفتوح بودند.

آیا پس‌از شهادت امام‌حسین‌(ع)،‌ افراد دیگری هم در همان روز به شهادت رسیدند؟ این افراد چند نفر بوده و چه کسانی هستند؟ بعد‌از حضرت‌اباعبدالله (ع)‌کسانی در سپاه خودش به شهادت رسیدند. یکی از آن‌ها کسی است که زخمی می‌شود به اسم روید بن ابی المتاع است، افتاده زمین و بیهوش شده،‌ خنجری در می‌آورد می‌جنگد و به شهادت می‌رسد. دیگر حفخاذ بن محند راصبی است که از بصره حرکت کرده برای یاری امام،‌ وقتی می‌رسد که کربلا تمام شده است، و می‌شنود که حسین (ع)‌ را کشتند، شمشیر می‌کشد و پس‌از کشتن چند نفر از سپاه کفر به شهادت می‌رسد. کسانی هم داریم که یکسال پس‌از کربلا به علت زخم‌های وارده شهید می‌شوند. مجموعاً‌ آثاری که خودم استخراج کرده‌ام ، برایم روشن شده که ۱۳۶ نفر شهدای کربلا بودند، طبق زیارتنامه‌های موجود و منابع موثق فهرست تهیه شده است.

امام‌حسین‌(ع) چند سفیر قبل‌از حرکت خودشان به سمت کوفه اعزام کردند؟ این افراد چه کسانی هستند؟ اولین سفیر ابا عبدالله الحسین (ع)‌ مسلم بن عقیل است.دو سفیر دیگر هم دارد، قیس بن مسهر سیداوی و دیگری عبدالله بن یقطر یا بقتر یا بُختُر که برادر رضاعی ابا عبدالله الحسین (ع)‌ بوده است.

در کاروان اسرای کربلا، غیر از حضرت‌سجاد(ع) چند مرد و کودک پسر وجود داشت و این افراد چه کسانی بودند؟ ۸۴ نفر مجموعه قافله اسرا بودند که بخشی در کوفه جدا می‌شوند،‌ مثل بعضی از شهدای کربلا که همراه کاروان ابا عبدالله در حرکت بود، مانند مادر عَمربن‌جناده ، قمر، مادر عبداله‌بن‌ عُمیر ، مثل زن زُهیر. ۸۵ از خانواده حضرت امام‌حسین‌(ع) ۱۹ نفر زن بودند، یک تعداد از این‌ها زخمی بودند مثل حسن مثنی فرزند امام‌حسن مجتبی(ع)‌ ، در کوفه می‌ماند به علت جراحات زیاد، بقیه کودکان، زنان و دختربچه‌ها که بزرگ‌ترین آنها امام سجاد(ع) بود و بقیه کودک بودند.

چرا امام‌حسین‌(ع) با آن که می‌دانست کشته می‌شود، اهل بیت خود را به کربلا برد؟ انقلاب کربلا را نباید با معیارهای عادی تبیین کرد و چون یک حادثه تمام و کامل است، باید در این عالیترین الگو همه حاضر باشند،‌ باید کودک باشد، زن باشد، تا کودکان و زنان الگو داشته باشند. اگر زمینه‌ای برا ی انتقال پیام نبود،‌کربلا بدون این‌ها کامل نمی‌شد. سر نی در نینوا می‌ماند،‌ اگر زینب نبود. کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود. امام حسین (ع) فرمود، خدا اراده کرده است خانواده مرا اسیر ببیند. اسارت قسمتی از نهضت کربلا بوده است. قصه صبوری زینب(س) ، فاطمه صغری (س) و …

چرا یزید می‌خواست قبل‌از حرکت امام‌حسین‌(ع) از مکه، آن حضرت را در آن شهر و دیار ترور کند؟ یزید بزرگ‌ترین مانع خود را امام‌حسین‌(ع) می‌دید. یزید عنصری نبود که اهل تفکر و منطق باشد. بهترین راه این بود که به‌خاطر بیعت مردم کوفه، حسین‌(ع) را در مکّه به شهادت برساند و ماجرا را جوری مسخ کند، چون می‌دانست مردم کوفه نامه نوشتند و ممکن است مردم کوفه قیام کنند و نتواند در آن‌جا به مقصود خود برسد، تصمیم گرفت در مکه کار را تمام بکند و قائله را تمام کند و به اسم کسانی دیگر که شناخته شده نبودند تمام کند و یا به عنوان دعوای فردی مطرح کند.

چرا حربن‌یزید ریاحی زودتر از روز عاشورا به کاروان امام‌حسین‌(ع) ملحق نشد؟ حربن‌یزید ریاحی احساس روشنی در خود داشت و به حقانیت امام‌ ایمان داشت، ولی هنوز رشته‌های تعلق را سست نکرده بود تا از سپاه عبیدالله‌بن‌زیاد بریده شود. از طرف دیگر تصور می‌کرد اگر در صحنه باشد بتواند بدون جنگ و خونریزی مسئله را پایان دهد و قصد داشت امام را متقاعد کند که برگردد. اما روز تاسوعا دید قصه کاملاً جدی است و گفت من احساس کردم دیگر راه کاملاً‌بسته است. و به عمرسعد گفت ای عمر تو با حسین می‌جنگی؟ گفت:‌ آری می‌جنگم و هیچ پیروایی هم ندارم که بر اجساد آن‌ها اسب بتازانم. وقتی دید نمی‌شود مسئله را به شیوه‌ سیاسی یا با مماشات حل کرد ، تصمیم خود را گرفت و به یاران امام پیوست.

چه عواملی باعث شد تا حربن‌یزید ریاحی به امام‌حسین‌(ع) بپیوندد؟ خداوند نوعی هدایت برای او ایجاد کرد. انسانها دو دسته‌اند، یا سالک مجذوب‌اند یا مجذوب سالک‌اند. سالک مخدوب کسی است که خود راه می‌رود و خدا دستش را می‌گیرد و مجذوب سالک کسی است که خدا دستش را می‌گیرد تا راه بیفتد، گاهی اوقات با یک الهام انسان از جا کنده می‌شود. حرّ در آخرین لحظات تصمیم‌اش فهمید که خداوند چه تقدیری را برای‌اش چیده است. زمانی حر تصمیم گرفت به اباعبدالله بپیوندد که ترفیع درجه گرفته بود،‌ از فرماندهی ۱۰۰۰ نفر به ۴۰۰۰ نفر رسیده بود. در موقعیت بالاتری که به دست آورد به آن پشت‌پا زد.

چرا امام‌حسین‌(ع) در شب عاشورا که لشکر عمر سعد قصد حمله به‌آن حضرت را داشت، از آنان مهلت خواست تا جنگ را به تعویق بیاندازند؟ امام می‌خواست آمادگی روانی یارانش را به نهایت برساند. فرمود «انی احب الصلوه» به‌آن‌ها بگو من عاشق عبادت‌ام و می‌خواهم امروز دوستانم و یارانم زمینه رشد روحی و روانی را داشته باشند و هم چنین خواست خانواده‌ خودش را آماده کند و اگر کسی می‌خواهد برگردد یا از سپاه عمرسعد به امام بپیوندد این فرصت را داشته باشد.

اطلاعات و آمار واقعه کربلا و روز عاشوار توسط چه کسانی نقل شده و تا چه حد صحت دارد؟ از چند جهت و از چند منبع اطلاعات رسیده است .از خیل کسانی که در کنار امام بودند و زنده مانده‌اند یاران امام‌حسین‌(ع)، ناظران صحنه بوده‌اند. دسته دوم اطلاعات در عصر مختار به دست آ‌مد. مختار وقتی قاتلان و ظالمان را دستگیر کرد پیش از آن که آن‌ها را به قتل برساند می‌گفت : بگویید در کربلا چه کردید،‌ آن‌ها گزارش می‌دادند. نکته سوم،‌ اصلاً در خود سپاه عمرسعد گزارشگرانی وجود داشتند که معروف‌ترین آنها حمیدبن‌مسلم است که گزارش می‌نوشت. اطلاعات از این سه طریق نوشته شده است و ثبت و ضبط شده است.

آخرین‌بار که آب به خیمه‌های امام‌حسین‌(ع) رسید چه زمانی بود و این کار توسط چه کسانی انجام شد؟ تا روز ششم آب بود. روز هفتم امام حفر چاه می‌کند، آب وجود دارد بعداً عمرسعد تهدید می‌کند و امام چاه را می‌بندد، و از روز هفتم آب نبوده ولی به نظر می‌رسد در شب نهم و حتی شب عاشورا هم آب بوده است، در شب عاشورا ابا عبدالله دستور داد مشک‌ها را آب کردند و آوردند که از این آب برای غسل استفاده کردند شبانه دعا خواندند،‌ اما آب مصرفی دیگر نبوده است. در روز عاشورا کاملاً آب قطع بوده است.

جنگ روز عاشورا توسط چه کسی آغاز شد؟ جنگ از صبح روز عاشورا که به نظر می‌رسد که حدود ساعت ۹ تا ۵/۹ صبح است توسط عمرسعد آغاز شد. و فریاد زد ای لشکریان خدا سوار شوید،‌ می‌خواهم شما را به بهشت ببرم. خودش اولین تیر را رها کرد .پس‌ازآن ۱۰۰۰۰ چوبه تیر به سمت یاران امام پرتاب کردند که هیچ تن از یاران نبود که تیر نخورده باشد و پس از آن جنگ تن‌به‌تن شروع شد.

اولین شهید روز عاشورا کیست؟ درباره اولین شهید روز عاشورا چند قول وجود دارد،‌چون در اولین لحظات، بیش‌از ۴۰ نفر شهید شدند، که تعیین اولین شهید بسیار مشکل است. اما در جنگ تن به تن می‌گویند اولین شهید عبدالله بن عمیر است که خودش و همسرش شهید شدند. بعضی‌ها گفته‌اند حربن‌یزید ریاحی اولین شهید است، اولین شهید از بنی‌هاشم علی‌اکبر(ع) است.

در صحنه کربلا چند زن به شهادت رسیدند؟ دختر ام وهب همسر عبدالله بن عمیر اولین زن شهید بود.

از خاندان امام‌حسین‌(ع) در کربلا چند نفر به شهادت رسیدند؟ از خانواده حسین‌(ع) ۵ برادر شهید شدند که چهار برادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، عبدالله و جعفر و عثمان بودند، یکی هم ابا بکر است که حضورش تردیده کرده‌اند.که اگر ایشان هم آن‌جا باشند ۵ برادر شهید شده‌اند. از فرزندانش حضرت ‌علی‌اصغر(ع) است. حضرت علی‌اکبر(ع) است که شهید شدند. در بعد از کربلا محسن یا مُحَسّین به شهادت می‌رسد و سقط می‌شود ودر پای کوه جوشن در سوریه دفن می‌شود و بعضی‌ها معتقدند که عبداله رضی غیر از علی‌اصغر(ع)‌ است، طفلی بوده که در کربلا متولد می‌شود و ظاهراً دو روزه یا سه روزه بوده وشهید می‌شود.

آیا حضرت علی‌اکبر(ع) از امام‌سجاد‌(ع) بزرگ‌تر بود؟ حضرت علی‌اکبر همان طور که با اسمش است فرزند بزرگ اباعبدالله بودند، ایشان در کربلا حدود ۲۷ سال داشتند و برادرشان امام‌سجاد(ع) حدود ۲۳ ساله بودند. فرزند ارشد علی اکبر است امام سجاد (ع) علی اوسط و علی اصغر فرزند کوچک بودند.

آیا صحت دارد که امام‌باقر(ع) هم در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند؟ اگر چنین است آن حضرت چند سال داشت؟ بله ، بعضی از اقوال هست که اما‌م باقر‌(ع) بوده و دلیل قطعی هم داریم برای این امر،‌ همان‌طور که در شهر شام امام محمّد باقر را می‌بینیم و به نظر می‌رسد تازه به ۵ سالگی رسیده است.

دفن شهدا در کربلا توسط چه کسانی و در چه زمانی انجام شد؟ بعد‌از حادثه کربلا تا روز بعدش سپاه عمرسعد در کربلاست و غروب روز یازدهم قافله اسرا را از کربلا حرکت می‌دهند. عمرسعد کشته شدگان خود را دفن می‌کند، خودش نماز می‌خواند و از کربلا می‌روند، اجساد شهدای کربلا می‌مانند. قبیله بنی‌ریاح حضرت حر را می‌برند ویک مقدار دورتر دفن می‌کنند،‌ اما روز سوم امام‌سجاد(ع) خودشان می‌آیند، چون بنابر اعتقاد ما شیعیان در دفن امام باید امام بعدی حضور داشته باشند، امام سجاد (ع) می‌آید و به شناسایی اجساد بدون سر می‌پردازند. قبیله بنی‌اسد که آمدند بدن‌ها را نمی‌شناسند، امام سجاد(ع) همه را شناسایی می‌کنند، و همه شهدا را در قبر بزرگی که آماده شده ‌ می‌چینند، و بعد حضرت امام‌حسین‌(ع) را جداگانه دفن می‌کند و حضرت ابوالفضل (ع) را در کنار علقمه دفن می‌کند . آخرین کسی را که دفن کردند جَون بود، جون غلام ابوذر بود، می‌گویند یک هفته بعد که بدنش را پیدا کردند بوی خوش می داد و معطر بود،‌ جون از امام حسین (ع) خواسته بود که او را دعا کند تا پس از مرگ بدنش زیبا و معطر شود.

آیا دشمنان سرهای تمام شهدا را از پیکر آنان جدا کردند؟ همه را خیر. سر حضرت حر را جدا نکردند. سر حسن مثنی را جدا نکردند،‌چون هنوز زنده بود و یک نفر آمد شفاعت کرد ،آشنایی داشت با حسن مثنی و او را برد و بعداً زنده ماند. ولی آن‌قدر که مشخص است هفتاد و دو تن، هفتاد و دو سر است.

مدفن حضرت زینب‌(س) کجاست؟ در مورد مزار حضرت زینب اختلاف اقوال بین مصر و شام زیاد است. بسیاری می‌گویند، در تبعید در مصر از دنیا می‌رود، ولی به نظر می‌رسد قول درست‌تر این باشد که در برگشت به شام برای دیدار آشنایان از جمله همسرش عبدالله بن جعفر که آن جا بود و در شام از دنیا می‌رود و قبر ایشان در شام است.‌

اولین زائر قبر امام‌حسین‌(ع) چه کسی است؟ جابر بن عبدالله اولین کسی است که در روز اربعین به زیارت ابا عبدالله الحسین (ع)‌ می‌آید، واولین کسی که در کربلا ساکن شد و در آنجا خانه برگزید، سیدابراهیم مجاب بود.

اولین‌بار توسط چه کسانی و در چه تارخی برای مزار امام‌حسین‌(ع) ضریح و بارگاه درست شد؟ بعد از کربلا با فاصله بسیار کمی قبر اباعبدالله(ع) شاخص می‌شود ،آن‌جا را آماده می‌کنند. آن طور که از تاریخ معلوم است یک درخت سدری نزدیک قبر امام‌حسین‌(ع) بوده، کم کم آن‌جا آبادانی می‌شود به طوری که گروه‌های انقلابی برای آغاز حرکت خودشان می‌آمدند و از آن‌جا حرکت خود را آغاز می‌کردند. مثل گروه توابین و …مانند جریان حضرت مختار . در زمان متوکل تصمیم گرفتند قبر اباعبدالله را تخریب کنند حتی دستور داد شخم بزنند و آب ببندند تا قبر امام (ع) گم شود اما شیعیان علامت‌گذاری کردند، و قبر ابا عبدالله (ع) محفوظ ماند .

ضریح فعلی حضرت امام‌حسین‌(ع) چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته و نصب شد؟ در عصر صفویه به طور جدی ضریح و بارگاه ساخته شد و در دوران قاجار شرایط فعلی تثبیت شد، در عصر ناصرالدین شاه جدی‌تر بود به طوری که ناصرالدین شاه خود به کربلا رفت.

سرهای شهدای کربلا در کجا دفن شده است؟ بعد از انتقال سرهای شهدا ، از کوفه به شام، سرها را در چند نقطه دفن کردند، به طور مشخص در محلی است که باب‌الصغیر گفته‌اند ، ۱۶ سر از سرهای شهدا ی کربلا در آن‌جا است، علامه حسن امین اعتقاد دارد که ۴ سر آن‌جا هست،‌ سر حضرت ابوالفضل العباس،‌ علی اکبر، قاسم و حضرت حبیب را ایشان مسلم می‌داند. قسمت دیگر تحت‌عنوان رأس‌الحسین وجود دارد که تعدادی از سرها آن‌جا دفن شده‌است . به نظر می‌رسد که در چند نقطه‌ این سرها را دفن کرده‌اند.

برای زیارت قبر امام‌حسین‌(ع) ثواب‌های مختلفی از سوی امامان و بزرگان دینی ما نقل شده است. چرا میان این ثواب‌ها تفاوت وجود دارد؟ به طور مثال یک حدیث گفته که زیارت امام‌حسین‌(ع) برابر یک حج و دیگری ثواب چند حج را نقل کرده است. عمدتاً این‌ها برای تشویق است و هم برای تجدید‌ عهد، هم برای بازسازی معنوی خود، نوعی باب معرفت باز می‌شود،‌ ائمه را بهتر می‌شناسند، این‌ها به تناسب افراد متفاوت ممکن است متفاوت باشد. ممکن است کسی برود و پاداشی را نداشته باشد.

شخص مسلمان در چند مکان می‌تواند نماز خود را کامل بخواند، حتی اگر مسافر باشد. آیا حرم امام‌حسین‌(ع) هم جزو این مکان‌هاست؟ نکته لطیف این است که ما در سفر نمازمان قصر است . در جایی گفته‌اند نماز ما تمام است گویی آنجا در خانه خود هستید مانند کعبه ، مسجد کوفه. در کنار مزار اباعبدالله انسان مختار است گویی خانه خود انسان است تا احساس بیگانگی نکند.

در واقعه کربلا چند کودک و نوجوان به شهادت رسیدند. این شهدا چه کسانی هستند؟ آمار دقیقی که من کار کرده‌ام و اسامی‌شان را آورده‌ام ۳۱ نفر هستند، ۳۱ نفر نوجوانان و جوانان کربلا هستند، البته بعضی‌ها زنده می‌مانند.

کوچک‌ترین شهید کربلا چه کسی است و چند سال داشت؟ عبدالله رضی که در کربلا متولد شد. دو روزه یا سه روزه بود، و اگرکودک سقط شده را در نظر بگیریم به عنوان شهید تازه متولد شده است.

سالمندترین شهید کربلا کیست؟ حبیب بن مظاهر اسدی است، ظاهراً‌ سن‌اش حدود ۸۰ سال است و عابث هم هست که سن‌اش حدود ۷۸ سال است که چند نفر از شهدای کربلا از صحابه پیامبر بودند.

مقام شهدای کربلا با کدام گروه از شهدای اسلام برابری می‌کند؟ با هیچ‌کس مقایسه نشده‌اند، اباعبدالله فرمود من از یارانم وفادارتر و خوب‌تر نمی‌شناسم. به خدا همه‌شان را آزمودم، آنها را جز سنگ‌های صبور و ستبر کوهستان نیافتم. اینان آن‌چنان به مرگ شیفته‌اند که کودک به سینه مادر.

واقعه عاشورا کدام روز از هفته اتفاق افتاد؟ ورود امام‌حسین‌(ع) به کربلا از روز پنج‌شنبه دوم محرم بود و شهادت امام‌حسین‌(ع) روز عاشورا،‌ جمعه‌ای بوده که ۲۱ مهر ماه محرم سال ۵۹ شمسی است.

چرا در میان امامان و بزرگان دین اسلام، تنها روز چهلم و اربعین را برای امام‌حسین‌(ع) می‌گیرند؟ کتابی است به نام خصائص‌الحسینیه، از آقای شیخ‌جعفر شوشتری( ره)‌، که خصوصیات امام‌حسین(ع) را گفته است. این کتاب ویژگی‌هایی از امام حسین (ع)‌ را برشمرده که هیچ جا نیامده است،‌ در آن اربعین مکرر امام‌حسین‌(ع) را توضیح داده است. تنها کسی که اربعین دارد، لبیک دارد، امام حسین‌(ع) است. تنها کسی که اربعین مکرر دارد، چون اباعبدالله مکرر است.کل اسلام متبلور شده در وجود ابا عبدالله و اساس ما، بودن ما، زیستن ما، و بقای اسلام ریشه در فرهنگ ابا عبدالله دارد.

آیا عبدالله که نام یکی از کودکان امام‌حسین‌(ع) است همان علی‌اصغر است؟ عبدالله داریم به نام عبدالله رضی، یعنی عبدالله شیرخوار، به نظر می‌رسد غیر از علی‌اصغر(ع)‌ است.

آیا امام‌حسین‌(ع) یار ایرانی هم داشت؟ به طور روشن نمی‌توانیم بگوییم که در کربلا، اباعبدالله یار ایرانی داشته باشد. اما من اسلم ترکی را به احتمال بسیار زیاد ایرانی می‌دانم و من یک چهره می‌شناسم که اولین شهید کربلا ایرانی است، زمانی که حضرت مسلم را دستگیر کردند و به دارالعماره می‌بردند فقط یک نفربه یاری مسلم می‌شتابد، یک آهنگر اردبیلی بود و مسلم را می‌بیند با پتک آهنگری حمله‌ می‌کند و تیر بارانش می‌کنند. پس اولین شهید از مجموعه شهدای کربلا ایرانی و اردبیلی بوده است.

در منابع هست که یک طبیب ایرانی به امام‌زین‌العابدین‌(ع) کمک کرد؟ این مسئله صحت داردیا خیر؟ اینها را یک مقدار با تردید باید گفت، طبیب‌های ایرانی در عصر ائمه فعال بوده‌اند، دانشگاه جندی‌شاپور اهواز از امیرالمؤمنین دعوت کردند در شورای علمی خودشان تصمیم می‌گیرند علی (ع) را دعوت کنند برای تدریس شیمی به آن دانشگاه بیایند، چون شنیده بودند که علی‌(ع) یک بیمار جذامی را با آهن مداوا کرده است. پس‌ بعید نیست که پزشکان ایرانی با اباعبدالله ارتباط داشته باشند.

امام‌حسین‌‌(ع) از شهادت مسلم آگاه بود یا خیر؟ خبر شهادت مسلم پس‌از حرکت ایشان به امام‌حسین‌(ع) رسید. در روز هشتم ذی‌الحجه درست زمانی که اباعبدالله حرکت می‌کند، مسلم به شهادت رسیده است. اما چند منزل پس‌از حرکت امام خبر به ایشان می‌رسد. به نظر می‌رسد اصلی‌ترین محل دریافت خبر در منزل سوم است، به حضرت در آن‌جا خبر می‌دهند که مسلک و هانی را شهید کرده‌اند.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

امام حسین علیه السلام فرمودند: ای مردم،عبرت بگیرید از نکوهش‌هایی که خداوند به منظور پند و اندرز دوستانش، از علمای یهود کرده است،  آن جا که می‌فرماید: “چرا روحانیون و علمای آنها (یهود) از سخنان گناه آلود جلوگیری نکردند؟” و فرمود: “آن گروه از بنی اسرائیل که کافر شدند، (به زبان داوود و عیسی بن مریم ) لعنت شدند”، تا آن جا که می فرماید:”چه کارهای ناپسندی که انجام می دادند”.

فرمایش امام حسین (ع) درباره ایستادگی مقابل ستمگران

بدین جهت خدا بر آنان عیب گرفت که از ستمگرانی که در برابرشان بودند، فساد و اعمال ناروا می‌دیدند اما آنان را منع نمی‌کردند، چون به آنچه از ستمگران به آنان داده می‌شد چشم طمع داشتند و از عواقب اعتراض‌ها بیم داشتند، با این که خداوند فرموده :”از مردم نترسید، از من بترسید” و نیز فرموده :”مردان و زنان مؤمن دوست یکدیگرند، به نیکی امر و از بدی نهی می کنند”. و خداوند بدین سبب کلام خود را با امر به معروف و نهی از منکر به عنوان فریضه آغاز کرده است که آگاه بوده چون این فریضه ادا گردد و برپاداشته شود تمام فرایض و واجبات دیگر از آسان و دشوار برپا داشته خواهند شد.

متن حدیث:

إعتبروا أیها الناس بما وعظ الله به أولیاءه من سوء ثنائه علی الأحبار، إذ یقول : لولا ینهیهم الربانیون و الأحبار عن قولهم الإثم ، و قال : لعن الذین کفروا من بنی إسرائیل – إلی قوله – لبئس ما کانوا یفعلون ، و إنما عاب الله ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین أظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبة فیما کانوا ینالون منهم ، و رهبة مما حذرون ، و الله یقول : “فلا تخشوا الناس و اخشون ” و قال : “ألمؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر” فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا.

«تحف العقول،صفحه۲۳۷»


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, توسط سجاد شکری

درباره ماه صفر

دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست می‌کشیدند، با فرا رسیدن ماه صفر به جنگ روی می‌آوردند و خانه‌ها خالی می‌ماند؛ از این رو به آن صفر گفته‌اند.

 

حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

اول صفر: وارد كردن سر مطهر امام حسین (ع) به شام، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام ، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایتی)، آغاز جنگ صفین (بنا بر روایتی)

دوم صفر : مجلس یزید لعنت‌الله علیه بنا بر نقلی، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایت دیگر)

سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر (ع) به سال 57 هجری قمری به روایتی.

پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه (س) در سال 61 هجری.

هفتم صفر : ولادت امام موسی كاظم (ع) به سال 128 هجری، شهادت امام حسن مجتبی (ع)

هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسی (سلمان محمدی) رضی‌الله عنه در سال 35 هجری قمری

نهم صفر : شهادت عمار یاسر رضی‌الله عنه در جنگ صفین 37 هجری، شروع جنگ نهروان 38 هجری قمری.

دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسی (ع)

سیزدهم صفر : اختیار حكمین در صفین و حیله عمروعاص.

چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبكر به دست عمروعاص (بنابر روایتی)

هجدهم صفر : شهادت اویس قرنی در جنگ صفین 37 هجری قمری.

بیستم صفر : اربعین حسینی.

بیست و دوم صفر : صدور توقیع شریف امام عصر(عج) برای مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامه 420 قمری.

بیست و سوم صفر : پی كردن ناقه حضرت صالح نبی (ع) توسط قومش - گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شكم ماهی.

بیست و چهارم صفر : شدت یافتن بیماری حضرت رسول اعظم (ص)

بیست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبیدن پیامبر اعظم (ص) برای نوشتن وصیت نامه و منع عمر از این كار.

بیست و ششم صفر : دستور پیامبر اكرم (ص) به لشكر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان ( بنابر نقل واقدی 11 هجری) ، سالروز انقراض حكومت امویان.

بیست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمین پیامبر اكرم (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری - شهادت مظلومانه سبط اكبر امام مجتبی (ع) در سال 50 قمری.

سی ام صفر : شهادت امام رضا (ع) به سال 203 هجری قمری

* اعمال ماه صفر

بدان كه این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست اين ماه، معروف به شومي و بدشگوني است. از پيامبر اكرم (ص) درباره ماه صفر، چنين نقل شده است: هر كس خبر تمام شدن اين ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او مي‏دهم.
لذا در اين ماه، به دادن صدقه اهتمام بيشتري شود و ا
گر كسی خواهد كه محفوظ ماند از بلاهای نازله و براي ايمني از بلاها، دعاي زير هر روز ده مرتبه خوانده شود: يا شَديدَ الْقُوي‏ وَيا شَديدَ الْمِحالِ يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَميعُ خَلْقِكَ فَاكْفِني‏ شَرَّ خَلْقِكَ يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ وَصَلَّي اللَّهُ عَلي‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ‏ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرينَ! اي سخت نيرو، و اي سختگير! اي عزيز، اي عزيز، اي عزيز! خوارند از بزرگي‏ات همه خلقت. پس كفايت كن از من شرّ خلق خودت را، اي احسان بخش! اي نيكوكار! اي نعمت بخش! اي عطا دِه! اي كه معبودي جز تو نيست! منزّهي تو! به راستي من از ظالمانم. اجابت كرديم برايش و نجاتش داديم از غمّ و همچنين نجات دهيم مؤمنان را، و رحمت كند خدا بر محمّد و آل پاك و پاكيزه‏اش!

سید بن طاوس از كتب أصحابنا الإمامیة نقل كرده كه مستحب است در این روز دو ركعت نماز در ركعت اول حمد و إنا فتحنا و در ركعت دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِی سُفْیَانَ و صد مرتبه استغفار كند پس حاجت خود را بخواهد.

وقايع روز اوّل ماه صفر: شهادت زيد بن علي بن حسين در سال 121 ه.ق.
وقايع روز سوم ماه صفر:
ولادت امام باقر (ع) در سال 57 ه.ق.
اعمال روز سوم ماه صفر:
1. نماز گزاردن. دو ركعت نماز كه در ركعت اوّل، سوره حمد و فتح، و در ركعت دوم، سوره حمد و اخلاص خوانده شود. پس از نماز: الف) صد مرتبه صلوات. ب) صد مرتبه «اَللَّهُمَّ الْعَنْ الَ اَبي‏ سُفْيانَ». ج) صد مرتبه استغفار گفته شود و از خداوند متعال، طلب حاجت شود. وقايع روز هفتم ماه صفر: ولادت امام موسي كاظم (ع) در سال 128 ه.ق.
وقايع روز بيستم ماه صفر:
اربعين حسيني. بازگشت اسيران حادثه كربلا به كوفه.
اعمال روز بيست و هفتم صفر:
1. خواندن زيارت امام حسين (ع). 2. خواندن زيارت اربعين. در روايتي از امام عسكري (ع)، خواندن زيارت اربعين، از نشانه‏هاي مؤمن بر شمرده شده است. وقايع روز بيست و هشتم ماه‏ رحلت پيامبر اكرم (ص) در سال 11 ه.ق‏ شهادت امام حسن مجتبي (ع) در سال 50 ه.ق‏
اعمال روز بيست و هشتم صفر:
1. عزاداري و سوگواري كردن.
وقايع روز سي‏ام ماه‏ شهادت حضرت رضا (ع) در سال 203 ه.ق اتفاق افتاد. البته تاريخ شهادتش را آخر ماه صفر نقل كرده‏اند ولي معلوم نشد در سال شهادت، اين ماه بيست و نه روز بود يا سي روز.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:ماه صفر,اعمال ماه صفر, توسط سجاد شکری

نیکی هنری نیست به امید تلافی احسان به کسی کن که به کار تو نیاید....  

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:احسان,نیکی , توسط سجاد شکری