یا امام حسین علیه السلام
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادن و بزرگترین درد او را بی آبی معرفی کردند

قيامت بي حسين غوغا ندارد"شفاعت بي حسين معنا ندارد"حسيني باش كه در محشر نگويند"چرا پرونده ات امضاء ندارد عالم همه قطره و درياست حسين ، خوبان همه بنده و مولاست حسين ، ترسم كه شفاعت كند از قاتل خويش ، از بس كه كَرَم دارد و آقاست حسين عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است آبروي حسين به كهكشان مي ارزد ، يك موي حسين بر دو جهان مي ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قيمت چيست ، گفتا كه حسين بيش از آن مي ارزد ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم اي وجودت عشق را معناي حسين عالمي يك قطره تو دريا حسين فرا رسيدن ماه محرم را به تمامي مسلمانان جهان تسليت مي گم پرسيدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهي كشيدوگفت:كه ماه محرم است.گفتم: كه چيست محرم؟باناله گفت:ماه عزاي اشرف اولادآدم است السلام عليكم يااباصالح المهدى (عج)السلام عليك ياامين الله فى ارض وحجته على عباده(ياصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسين تسليت عرض مينمايم) اردوي محرم به دلم خيمه به پا كرد دل را حرم و بارگه خون خدا كرد محرم آمد و ماه عزا شد مه جانبازي خون خدا شد جوانمردان عالم را بگوييد دوباره شور عاشوار به پا شد حسين ميا به کوفه ، کوفه وفا ندارد ... اي به دل بسته ، قدري آهسته کن مدارا با ، زينب خسته ... يا حسين مظلوم ... يه جائيه تو دنيا همه براش مي ميرن تموم حاجتا رو همه از مي گيرن بين دو نهر آبه ، يه سرزمين خشکه شميم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه شباي جمعه زهرا زائر اين زمينه سينه زن حسينه ، يل ام البنينه ... دوست دارم هر چي دارم بدم به راه تو حسين تا که سينه خيز بيام ميون بين الحرمين السلام اي وادي کرببلا السلام اي سرزمين پر بلا السلام اي جلوه گاه ذوالمنن السلام اي کشته هاي بي کفن کاش بوديم آن زمان کاري کنيم از تو و طفلان تو ياري کنيم کاش ما هم کربلايي مي شديم در رکاب تو فدايي مي شديم السلام عليک يا ابا عبدالله ... كربلا لبريز عطر ياس شد. . . .نوبت جانبازي عباس شد ديباچه ي عشق و عاشقي باز شود دلها همه آماده ي پرواز شود با بوي محرم الحرام تو حسين ايام عزا و غصه آغاز شود نازم آن آموزگاري را که در يک نصف روز دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادي نويسد بر زمين بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند دل را اگر از حسين بگيرم چه كنم بي عشق حسين اگر بميرم چه كنم فردا كه كسي را به كسي كاري نيست دامان حسين اگر نگيرم چه كنم گويند كه در روز قيامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است. پرسيدم از هلال چرا قامتت خم است ؟ آهي کشيد و گفت ماه محرم است... باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين سينه‌ي ما مي‌شود، كرب و بلاي حسين كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين فرشته‌ها از امشب صبوي غم مي‌نوشن دوباره اهل جنت پيرهن سياه مي‌پوشن با آب طلا نام حسين قاب کنيد با نام حسين يادي از آب کنيد خواهيد مه سربلند و جاويد شويد تا آخر عمر تکيه بر ارباب کنيد فرا رسيدن ماه محرم تسليت باد باز محرم شدو دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست محرم ماه غم نيست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسين است هر دم به گوش مي رسد آواي زنگ قافله ، اين قافله تا كربلا ديگر ندارد فاصله . حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسليت باد . التماس دعا نام من سرباز کوي عترت است ، دوره آموزشي ام هيئت است . پــادگــانم چــادري شــد وصــله دار ، سر درش عکس علي با ذوالفقار . ارتش حيــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازي پي هر فرصتم . نقش سردوشي من يا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پيراهــن نه رنــگ خاکــي است ، زينب آن را دوخته پس مشکي است . اسـم رمز حمله ام ياس علــي ، افسر مافوقم عباس علي (ع)
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:اس ام اس تسلیت ماه محرم , 1393 , کربلا , اس ام اس , محرم , تسلیت, توسط سجاد شکری

اولین زن عاشورایی ، طوعه در زمانی که کوفیان بی وفایی خود را نشان داده نمایندهء امام حسین علیه السلام را تنها گداشتند، بانویی با ایمان و شجاع به نام "طوعه" صداقت و وفای خود را به نمایش گذاشت و به مسلم پناه داد، بدون آنکه ترسی به دل راه دهد. با جوّ ارعاب و موج خشونت آمیزی که ابن زیاد به راه انداخته بود، مردان و زنان از همراهی با مسلم کناره گرفتند، زنان به سراغ همسران، فرزندان و برادران خود می رفتند و آن ها را از همراهی با نهضت باز می داشتند؛ با این بهانه که دیگران این کار را انجام خواهند داد. مردان نیز به سراغ فرزندان و برادران خود می رفتند و آنان را از لشکر شام می ترساندند و با خود می بردند. اوضاع به گونه ای شد که از آن جمعیت انبوه در نماز مغرب، تنها سی نفر باقی مانده بودند. مسلم از مسجد که بیرون آمد، همین تعداد اندک هم پراکنده شدند. مسلم بن عقیل در کوچه های کوفه راه می پیمود تا به در خانهء زنی به نام "طوعه" رسید که منتظر فرزند خویش بود. وی از "طوعه" جرعه ای آب خواست، "طوعه" برای آن جناب آب آورد و مسلم آب نوشید و همان جا نشست. طوعه به خانه رفت و برگشته به مسلم گفت: مگر آب نیاشامیدی؟ برخیز و به خانه ات برو. مسلم جواب نداد. "طوعه" دوباره تکرار کرد. اما باز هم پاسخی نشنید. آن گاه گفت: سبحان الله، ای بندهء خدا برخیز به سوی اهل خود برو! چرا که بودن تو در این وقت شب بر در خانهء من شایسته نیست و من نیز از بودنت در این جا راضی نیستم. مسلم سخن گفت و "طوعه" وقتی فهمید او نمایندهء امام حسین علیه السلام است به او پناه داد. (1) مسلم در خانهء "طوعه" بود، پسر "طوعه" بازگشت و متوجه حضور مسلم در خانه شد. پسر تهدیدهای ابن زیاد و جایزهء عبیدالله برای دستگیری مسلم را برای مادر بازگو کرد، "طوعه" احساس کرد ممکن است پسرش خبر مسلم را به عبیدالله بدهد، او را سوگند داد که این راز را مخفی دارد. ولی او به طمع جایزه این خبر را به ابن زیاد رساند. (2) صبح روز بعد، زمانیکه صدای شیههء اسبان به گوش مسلم رسید، دعای خود را با عجله تمام کرد و سلاح پوشیده رو به طوعه" کرد و گفت : ای طوعه! آنچه بر تو بود، انجام دادی و از شفاعت حضرت رسول نصیب یافتی. من دیشب در خواب عمویم امیر مؤمنان را دیدم که مرا فرمود: فردا پیش من خواهی بود. (3) با دقت در این واقعه تاریخی چند نکته مهم دربارهء این بانوی بزرگوار می توان ذکر کرد: 1. نام "طوعه" در شمار یاران مسلم بن عقیل نمایندهء امام حسین علیه السلام ثبت و در تاریخ از او به نیکی یاد شد، همان گونه که از فرزند و همسرش به زشتی یاد می شود. زنی که با وجود داشتن چنین همسر و فرزندی ، با شجاعت و ایمان ، نه تنها از میزان ارادتش به خاندان رسالت کاسته نشد بلکه وفاداریش را نیز ثابت کرد. 2. در آن موقعیتی که بیشتر مردان و زنان فرار کردند تا با مسلم برخورد نکنند و به اتهام همکاری با وی گرفتار و کشته نشوند، این بانو بدون هیچ ترسی به او پناه داد و به تکلیف شرعی خود عمل کرد. 3. این عمل خدایی او از سوی مسلم تأیید شد و وعده شفاعت از سوی پیامبر اسلام به وی داده شد. 4. این سخن "طوعه" که گفت : "مگر آب نخوردی ... برخیز و به خانهء خود برو و من راضی نیستم که تو بر در خانه من بمانی" دلیل روشنی بر معرفت این بانو به حلال و حرام و پرهیز از مواضع تهمت است. پی نوشت ها: 1. تاریخ طبری، ج 4، ص 278 2. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص 858 3. بهایی، الکامل، ص 618 و دمع السجوم، ص 50
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:اولین زن عاشورایی، طوعه , یا امام حسین علیه السلام , محرم , کربلا, توسط سجاد شکری